محل تبلیغات شما

امروز بطور رسمی ترم دوم شروع میشه! پارسال این موقع نمیدونستم دانشگاه چیه،امسال ولی ترم دومم! [چه ربطی داشت!]

بهرحال که از امروز پروژه ی سنگین درسی من قراره شروع بشه و خبرای خوبی تو راهه. 

دیشب اومدیم اتاق جدیده. و با نيلو کلی با کف و آب الکل اتاقو سابیدیم! مخصوصا یخچال و که بشدت کثیف بود و من نمیدونم چجوری تو اون لجن موادغذایی میذاشتن! من که شب رسما جنازه بودم و فقط میخواستم برم بخوابم. هرچند هم اتاقی جدیدمون بدون درنظر گرفتن اینکه من خوابم یا نه دوستشو بلننننننند و رسا صدا زد! چونان طویله! شب واقعا بدی بود. و از نظر تفاوت، با شب اولی که اومده بودم خوابگاه و دوری از خانواده رو تحمل میکردم فرقی نداشت. ولی خب بقول نيلو ما تو اتاق نیستیم. ما همش تو اتاق مطالعه ایم. یه ترس خاصی دارم. که فقط به دستای خدا باز میشه. و ازش میخوام تو این راهی که انتخاب کردم کمکم کنه. 

عکاسی و اتاق فرمان

تکواندو و اهداف تازه جوانه زده

ترم جدید. اتاق جدید. هم اتاقی جدید. پروژه ی جدید

تو ,اتاق ,جدید ,ترم ,شب ,نيلو ,هم اتاقی ,بود و ,تو اتاق ,پروژه ی ,اومده بودم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گریه های قلم